ترجمه/مبارزه فقط به شرط پیروزی؟!

 

"  مبارزه فقط به شرط پیروزی ؟! "ترجمه/مبارزه فقط به شرط پیروزی؟!

 در اطراف لندن قدم می زدم که تجمع عظیمی که به گرد چیزی حلقه زده بودند توجهم را جلب کرد .


در اطراف لندن قدم می زدم که تجمع عظیمی که به گرد چیزی حلقه زده بودند توجهم را جلب کرد .بنا به  حس کنجکاوی به دل جمع زدم ؛ در صحنه هولناک ، دست و پای مردی عظیم الجثه که اسکاتلندی می نمود با میخ بر صلیبی چوبی دوخته شده بود  و افرادی قوی هیکل به امر مردی سر برهنه و قرمز پوش او را شکنجه می کردند ! باورم نمی شد در برابر چشمان از حدقه در رفته حاضران بهت زده ،  دل و روده اش را زنده زنده بیرون می کشیدند .در آن میان تنها یک  زن فریاد می زد رحم کنید و نهایتا همهمه بالا گرفت و جمعیت با او همراهی کردند. مرد از شدت درد به خود می پیچید و جلاد فریاد می زد یا الله ، توبه کن تا بخشیده شوی ! اما مرد تمام انرژی اش را جمع می کرد و فریاد می زد ما آزادی می خواهیم نه بخشش ! این صحنه ای از فیلم " قلب شجاع " محصول ۱۹۰۵ میلادی است که جزء صد فیلم اثر گذار تاریخ سینما شناخته شده است . این فیلم را بارها و بارها تنهایی و با خانواده دیده ام و در نظرم چنین آمده که خود شاهد عینی ماجرا بوده ام . هر وقت به لحظه فرود آمدن وزنه بر سرش می اندیشم با نگرانی از خود می پرسم آیا مبارزه همیشه باید قرین پیروزی باشد ؟

از خود می پرسم وقتی ویلیام والاس علیه اشغالگران انگلیسی قیام کرد آیا نمی دانست که ضعف و ناتوانی مادی آنها با ساز و برگ و عده و عده دشمن اشغالگر هیچ تناسبی ندارد ؟ به عبارتی آیا در این مبارزه جویی دچار بی منطقی و رفتار غیر عقلایی شده بود ؟ از خود پرسیدم فرض کنید تمام مبارزان قبل از ورود به مبارزه به حساب و کتاب دقیق بنشینند و اگر بر اساس داده های کامپیوتری و عقل محوری پیرزوی را قطعی دیدند حرکت کنند و الا ره سکوت و تسلیم و ذلت را در پیش گیرند ، آیا چنین مبارزه ای ارزش دارد و باعث شرف و عزت می شود ؟ 

خاطره عزت بگوویچ را در ذهن بیاوریم که می گفت عرفات از سر خیر خواهی مرا به پذیرش خواسته صرب ها  -   پذیرش دولتی کوچک برای مسلمانان در دل کشور بوسنی - دعوت می کرد و منطقش این بود که ای کاش ما فلسطینی ها هم به جای مبارزه ،  رسمیت اسرائیل را قبول می کردیم تا اینگونه بدبخت نشویم ! آن روز شنیدن چنین مطالبی از عزت بگوویچ در پایتخت محاصره شده و در حال سقوط بوسنی به نقل از یاسر عرفات برای روزنامه نگارانی که سابقه او را می دانستند بسی تعجب برانگیز بود اما در عصر همان روز بگوویچ خبرنگاران را جمع کرد و خبر داد که مردم و فرماندهان از سرتاسر کشورش با او تماس گرفته اند و تاکید کرده اند به رغم نابرابری مادی و نبود توازن قوا با ارتش صرب ها که تحت فرمان و پشتیبانی  ارتش قوی یوگسلاوی می جنگند هرگز به غیر از مبارزه و جنگ فکر نمی کنند . 

علی عزت بگوویچ در خاطراتش می نویسد به هنگام بازدید بارها  گزارش می دادند سلاح ، اب ، نان ، دارو و هیچ چیزی نداریم و منتظر بودم که به عنوان رهبر از من راهی برای برون رفت بخواهند اما پشت بند آن تاکید می کردند مبادا بگذارید جنایتکاران بدون مجازات بمانند ، ما همچنان قوی و با اراده تا آخر می جنگیم !بارها از خود پرسیدم رفتار این رزمندگان از چه منطقی پیروی می کند ؟ اگر قرار بود بر اساس نصیحت امثال عرفات و با فرمول عقل محاسبه گر مادی حرکت کنیم باید در اواخر آپریل ۱۹۹۲ م یا ماه بعدش تسلیم می شدیم. 

با مرور خاطرات بگوویچ دوباره از خود پرسیدم  چرا هر وقت جوانان ما به امید تغییر سرنوشت و بر مبنای ارزش های انسانی و اخلاقی حرکت می کنند  با دیوار عافیت طلبی و عقل زدگی و به اصطلاح مآل ادیشانه ! بزرگترها برخورد می کنند ؟  آن ها مدام آیه یاس و شکست در برابر طواغیت را در گوش ها  زمزمه می کنند ؟ حرف های تکراری چون خود را به مهلکه نیندازید ! دست از تهور بردارید و ..

باز از خود می پرسم منطق یا عقیده و ارزش های اخلاقی ؟ آیا این مغالطه که بگوییم دشمن ما قوی است و ما ضعیف ، برای تسلیم شدن کافی است ؟ اگر انبیاء  الهی هم ، چنین رفتار  می کردند راستی چه می شد ؟ امیدوارم نگویید که انبیاء به پشتوانه نصر خداوندی قیام کردند چون خدای پیامبران خدای ما هم هست ؛ به شرط آنکه ماهیت مبارزه ما نیز حق در برابر باطل باشد . از سویی چرا به همواره تلقین کرده اند تنها زمانی مبارزه جایز است که پیروزی ظاهری تضمین شده باشد ؟ 

آیا چه گوارا که در راه مبارزه و با خیانت برخی افرادی که برای آنها مبارزه می کرد کشته شد ، شکست خورد ؟ آیا در صورت حیات مجدد از از گذشته اش پشیمان می شود ؟! آیا عمر مختار ، نلسون ماندلا و دیگرانی از این تبار شکست خوردند ؟ ( البته مثال های نویسنده شاید حاکی از کم اطلاعی اش نسبت به الگوهای کامل دینی چون امام حسین ع و یا گرایش چپگرایانه و تاثیر پذیری اش از الگوهای مبارزاتی سمبولیک معاصر  باشد ). خدا نبخشد این زنجیره سوال را که پی در پی ذهن را در می نوردد ؛ چرا همیشه ظلم غالب است ؟ چرا خیر و عدالت  فقط در افسانه ها،فیلم ها و خیالات پیروز می شود و نه در عالم واقع ؟ 

البته پاسخ روشن است اصحاب شر قید و بند اخلاقی ندارند ؛ از هر ابزاری حتی دروغ ،دزدی قتل و غیره برای رسیدن به هدف بهره می گیرند اما اصحاب حق قید و بند اعتقادی و اخلاقی بر خود قائلند. ( تحصیل نتیجه با هر وسیله و روش را پیروزی واقعی نمی دانند . ) برای توضیح بیشتر خوب است در  این واقعیت تلخ تامل کنیم که به قول ادموند بیرک متفکر ایرلندی تنها عامل غلبه باطل  بی عملی و انفعال بخشی از ساکنان اردوگاه حق است . اینان هنگام مبارزه در گوشه انعزال می خزند ؛ در پایان اگر باطلیان پیروز شدند آنها در امانند و اگر مبارزان پیروز شدند زودتر از دیگران تظاهر به همراهی و همکاری می کنند.  در دوران مبارزه به بهانه هایی چون مریضی ، تحصیل ، سرپرستی عائله و..کنار می نشینند تو گویی دیگران از سر بیکاری و بی عاری وارد مبارزه شده اند ! 

باید دانست برای دفاع از حق  الزاما نباید یک انسان مشهور و مبارز خط مقدم باشیم ؛  در لباس یک راننده ، حلوا فروش ، کارگر ، پیله ور دانشجو ، محصل و غیره هم می شود  با گفتن " نه " به ظلم و به قدر وسع ایستادن پای حق مبارزه کرد. داشتم به پایان واگویه با خود می رسیدم که سخن پزشک ،  شاعر و نمایش نامه نویس آلمانی برتولت بریشت ، در ذهنم جرقه زد ؛" کسی که مبارزه می کند ممکن است شکست بخورد اما کسی که منفعل و بی عمل است همیشه شکست خورده است. حزب قاعدین همیشه مهر شکست بر پیشانی دارد و آن که مبارزه می کند با رسیدن به آرمان هایش پیروز می شود و حتی اگر قبل از تحقق پیروزی ظاهری بمیرد باز هم برنده است. باید پذیرفت مساله تکلیف است و نه رسیدن به متاع ظاهر دنیا . مهم دفاع از مبانی و مبادی است ؛تو باید پاک زندگی کنی و برای دفاع از ارزش ها ، عدالت ، مبارزه با فساد و فاسدان جان بدهی .  باید برای رستگاری خویش تلاش کنی . ( کالایی که این روزها کمتر خریدار دارد . ) 

• نکته مترجم :

کاش نویسنده محترم با مبانی قرآنی و سیره نبوی و اولیاء الهی و حتی حرکت های اصلاح اجتماعی به رهبری علمای دینی بیشتر آشنا بود تا مخاطبان خود را در بازار چهارصد میلیونی عرب زبانان از زلال دین به احسن وجه سیراب می کرد. در هر صورت این انگیزه قیام طلبی در برابر استبداد و استعمار خود روزنه امید است. شاید هم به دلیل گرایش های چپگرایانه از این مقوله تعمدا تغافل کرده است . 

 

????منبع : الجزیره

 

✍ نویسنده : اسعد طه ، روزنامه نگار و مستند ساز 

 

✍ترجمه و تلخیص : قاسم جعفری

 

????✏" با مردم تا اوج"

????@bamardomtaouj

نظرات/سوالات

  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید
....