A+ R A-

هفته دفاع مقدس گرامی باد/یادداشت

_ با کدام شکنجه ات کنم؟

_ با هر کدام که میخواهی یوم الحساب قصاص شوی.هفته دفاع مقدس گرامی باد/یادداشت

 

خیلی صمیمی بودند ؛روزهای عملیات عین بُریر و زُهیر و حبیب در شب عاشورا با هم شوخی می کردند. او به قدرت گفت ؛ چه حال میده تو که شهید شدی می رم به خانواده ات تسلیت می گم و یواشکی حالیشون می کنم که یه جورایی با شیطونی هات  منو اذیت می کردی و عاقبت آه من گرفتت. 

قدرت خندید و گفت بر عکس ، چهره ات معلومه که سو بالا می زنی . 

بالاخره در همان عملیات شهید شد ؛ حالا که قضیه جدی شده بود حسرت و آه وجود قدرت را گرفت، دلش پر از شراره بود اما برای ادای عهد بر بالینش ایستاد ؛ دست بر محاسن شهید کشید و گفت دیدی محسن تو زود تر رفتی ؟ فاتحه ای خواند  و به راهش ادامه داد . اما از تیر و ترکش کین دشمن بی نصیب نماند . به حساب تقدیر و با تنی مجروح برای ۷ سال اسارت  ، سفری سخت را آغاز کرد . 

• صبح عملیات  خیبر بود و گروهان ما کمی با تاخیر از موعد مقرر وارد روستای البیضه شد . جمعی از رزمندگان با سرعت برای تصرف پاسگاه پیش می رفتند محمد ناگهان ایستاد و با رگبار ممتد یک دستگاه رادیوی بر زمین افتاده را له و لورده کرد ؛ بر سرش فریاد زدم چرا چنین می کنی ؟ ! با آرامش پاسخ داد : نمی پسندم که این غنائم اخلاص رزمندگان را مخدوش کند. 

• مامور عراقی به او گفت : - روحانی آزاده مرحوم صوفی را می گویم ) امروز قدرت انتخاب داری . شلاق - باتوم - چوب ،سیلی و لگد و.."  با کدام شکنجه ات کنم ؟ به آرامی پاسخ داد با هر کدام که می خواهی یوم الحساب قصاص شوی !  . افسر عراقی از این پاسخ لرزید و آن روز رها کرد و رفت. 

• استاد وارسته ای بود ؛ در حین درس اخلاق برای طلاب می گفت ؛ حدود سه و نیم شب بود که تلفن زنگ زد .با کمی اعجاب گوشی را برداشتم . صدای لرزانی از پشت گوشی سلام کرد و با حالت گریه گفت حاج آقا  حالا زنگ زدم چون مطمئن بودم بیداری . صدای آشنایی بود یکی از جانبازان نخاعی ساکن آسایشگاه . ادامه داد ؛  شما مستجاب الدعوه اید مصرا درخواست دارم آنچه می گویم از خدا برایم بخواهید . گفتم پسرم ! فدایت بشوم خواسته ات چیست ؟ هق هق گریه اش را کمی کنترل کرد  گفت : مرگ ! ،  درد امانم را بریده ، غیر از خودم ،  دیگران حتی برخی اعضای خانواده ام نیز از دستم خسته  شده اند. . حرفش تا عمق جانم را سوزاند و غم عالم را بر دلم بارید ؛ حالا هر دو با هم گریه می کردیم و..( خاطره از مرحوم آیت الله وجدانی فخر ، دهه هفتاد )

نظرات/سوالات

  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید

چند رسانه ای

صوت: بحث و گفتگو دکتر جعفری در باب شبهات فرهنگی
صوت: گزارش صحن علنی دوشنبه 26 اسفند در مصاحبه با رادیو فرهنگ
صوت: نطق اضطراری آخر سال دکتر قاسم جعفری در مجلس
گزارش صحن علنی 25اسفند در مصاحبه با رادیو فرهنگ
گزارش صحن علنی شنبه 24 اسفند در مصاحبه با رادیو فرهنگ
گزارش صحن علنی 21 اسفند در مصاحبه با رادیو فرهنگ
گزارش بازدید دکتر قاسم جعفری از حوزه گیفان

آخرین مطالب

آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید کل
384
491
1643787
شنبه، 15 ارديبهشت 1403

گالری تصاویر

No result...